سکه دو رو بیشتر ندارد. یا شیر است یا خط. بالا که می اندازی، می چرخد و می چرخد و می چرخد. آن قدر تند می چرخد که هیچ رویش را نمی بینی. در هوا می قاپیش و می خوابانیش پشت دست. دستت را که بر می داری، معلوم میشود شیر بوده است یا خط. حالا دیگر حرفی از شانس و احتمال نیست. هنوز هم احتمال شیر و خط آمدن با هم برابر است اما وقت حرف زدن از احتمال تمام شده است. دستت را که بر میداری رخداد است که خودش را نشان می دهد. حالا آن چیزی که باید یا نباید اتفاق افتاده است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر