۱۳۹۲ آبان ۲۸, سه‌شنبه

صدای مان که می شنوند

جایی نوشتم که دو سال اولی که به دانشگاه ایالتی میشیگان آمدم بر خلاف توصیه ای که قبل از آمدن شنیده بودم فعالیت های فوق برنامه ام را در گروه ایرانیان مقیم دانشگاه صرف کردم. در ذهن من خیالی بود از انجمن رویایی دانشگاه کانادا و آمریکا که ابراهیم یزدی چهل سال قبل ریاست می کرد. خب خیال بود. دو سال محروم شدم از دیدن دیگر شگفتی های این سرزمین.
این سال آخری را تصمیم گرفتم به دولت دانشجویی بپیوندم. اینجا دانشجویان لیسانس و دانشجویان تحصیلات تکمیلی برای خودشان دولت مستقلی دارند که حافظ منافع دانشجویان است و حق رای در تصمیم گیری های مهم دانشگاه را دارد. من نمایندگی در چندین کمیته ی مختلف را بر عهده گرفته ام که شاید بعدتر راجع بهشان نوشتم.

از یک جلسه دیگر دولت دانشجویی مان


امروز می خواهم از شگفتی ام در روند انتخاب رییس کالج مهندسی سخن بگویم. رییس قبلی کالج که یک استاد هندی تبار است اکنون به سمتی بالاتر در دانشگاه ارتقا یافته است و دانشگاه به دنبال جانشین برای او می گردد. برنامه بر این است که رییس جدیدی برای سال آینده ی تحصیلی انتخاب شود. یعنی ۹ ماه از الان زمان داریم. یک کمیته جستجو تشکیل داده اند. من به نمایندگی از دانشجویان تحصیلات تکمیلی در آن کمیته می نشینم. یک دانشجوی مهندسی مکانیک به نمایندگی از دانشجویان مقطع لیسانس آنجا هست. هر دپارتمان مهندسی یک استاد را به نمایندگی می فرستد. کالج هنر یک نماینده در این کمیته دارد. کالج پزشکی و علوم ارتباطات و رسانه نماینده دارند. کارمندان کالج مهندسی نماینده دارند. رییس دانشگاه یک نماینده در کمیته دارد و در نهایت یک نماینده هم از دفتر تحقیقات دانشگاه در کمیته حاضر است. دانشگاه یک شرکت خصوصی را استخدام کرده است که کارش تبلیغ برای موقعیت شغلی موجود و پیدا کردن کاندیدای مناسب است. این شرکت وظیفه دارد که با آدمهای مختلف در دانشگاه های مختلف صحبت کندُ راضی شان کند که برای این موقعیت داوطلب شوند و راجع به هر کدام شان پرونده ای آماده کرده و در اختیار کمیته تحقیق قرار دهد. 
از بین کاندیداهای ریاست کالج کمیته ۱۰-۱۵ نفر را انتخاب می کند. این انتخاب به صورت مخفی انجام می شود، حتی ریاست دانشگاه نیز از لیست کاندیداها خبر ندارد تا کسی نتواند بر روند انتخاب تاثیر بگذارد. مصاحبه هایی با تمامی این افراد توسط کمیته ها انجام می شود. همه ی این مصاحبه ها در مکانی خارج از دانشگاه (به احتمال زیاد در فرودگاه دیترویت) انجام می شود تا صرف حضور کاندیداها در دانشگاه امکان رایزنی و لابی کردن برای فرد حاصی را ایجاد نکند  کمیته بتواند به ور مستقل تصمیم گیری کند. از بین ۱۰-۱۵ کاندیدا در نهایت ۳ نفر انتخاب می شوند. در این مرحله اسم آنها به صورت عمومی اعلام می شود، مشخصات شان بر روی وب سایت دانشگاه گذاشته می شود. هر سه کاندیدا به دانشگاه دعوت می شوند، یک تور دو-سه روزه از دانشگاه می گیرند و با شرایط دانشگاه آشنا شده و برای افراد مختلف در دانشگاه فرصت آشنایی با ریاست احتمالی کالج مهندسی فراهم می شود. در نهایت کمیته نظر جامع خود را در مورد هر کاندیدا تدوین کرده و در اختیار ریاست دانشگاه قرار می دهد. ریاست دانشگاه با توجه به گزارش تهیه شده و شرایط درخواستی هرکدام از کاندیداها یک نفر را انتخاب کرده و معرفی می کند. 

مهم ترین نکته ای که در جلسه ی اول کمیته ی جستجو توسط ریاست کمیته بیان شد این بود که مهم ترین معیار ما برای انتخاب ریاست جدید کالج باید این باشد که هر کدام چه برنامه ای برای ارتقا دانشگاه به یکی از ۱۰ دوره ی اول مهندسی در کشور دارند. همین! حرفی از میزان تعهدشان به آقای الف و خانم ب و تعداد نماز جمعه هایی که شرکت کرده اند و دفعاتی که به کلیسا رفته اند نبود. گاو هم بپرستند اما اگر بتوانند در ارتقا سطح کالج موثر باشند استخدام می شوند.

حالا من در ذهنم قیاس می کردم با شرایطی که در ایران می دیدم.
۱)  نمی دانم چنین روندی برای انتخاب ریاست دانشگاه/دانشکده در ایران هم حکم فرما است یا نه. فکر می کنم مهم ترین نظر را در ایران اسلامی حراست دانشگاه بدهد که چه کسی لایق تصاحب این موقعیت است.
۲) نمی دانم که دانشجویان هم صدایی دارند که شنیده بشود یا نه. 
۳) اگر دانشجویان صدایی دارند نمی دانم آن دانشجویی که صدایش به جایی می رسد کدام شان است. احتمالا باید با بسیج دانشجویی یا نهاد رهبری در دانشگاه وابسته باشد. صدای دانشجویی مستقل در دانشگاه شنیده نمی شود.
۴) فراهم کردن چنین امکانی برای یک دانشجوی خارجی برای شرکت در تصمیم گیری سطوح بالای مدیریتی در یاران تقریبا نزدیک به محال است. خارجی که چه عرض کنم، داخلی را اگر بهایی باشد که اصلا به دانشگاه راه نمی دهند. اگر مسلمان و شیعه ی دوازده امامی و پیرو ولایت مطلقه ی فقیه باشد شاید راهی به جایی پیدا کند. 

پ.ن: آمریکا کشور ایده آلی برای زندگی نیست. هزار و یک عیب و ایراد دارد. اما خب هزار و یک فرآیند اجتماعی دارد که می توان از هر کدام شان چیزی فراگرفت. دولت آمریکا مکالمات مردمش را ضبط می کند، جاسوسی می کند. اما صدای مردمش را هم می شنود. به طور خاص موسسات آموزشی حتی اگر دولتی هم باشند استقلال نسبی خارق العاده ای دارند.

هیچ نظری موجود نیست: