همین مشت را که بر میز می کوبی
همین انگشتِ کشیده را که به رخ شان می کشی
همین طنین صدایی که دروغ گو می خواند شان
همین گراف هایی که می ایستانی و نشان می دهی
همین دردها، همین دردها
همین رنج که می کشی
همین انگشتِ کشیده را که به رخ شان می کشی
همین طنین صدایی که دروغ گو می خواند شان
همین گراف هایی که می ایستانی و نشان می دهی
همین دردها، همین دردها
همین رنج که می کشی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر