هفته ی قبل طرح اولیه ای (نهایی؟) از لوگوی دانشگاه ایرانیان منتشر شد. طرح را در زیر بازنشر می دهم و می خواهم کمی با هم درباره ی این طرح و به بهانه اش درباره ی فردی به نام محمود احمدی نژاد حرف بزنیم. از بی سلیقگی و ضعف هنری این کار گذر می کنیم، احمدی نژاد کی اهمیت به این ظرافت ها داده است؟ نکته در جای دیگری نهفته است.
سه جزء این طراحی از همه بیشتر ره می نمایاند: کوه آتشفشانی (دماوند)، کتاب و رنگ سبز. رنگ سبز را که می توان فقط برای ایجاد حساسیت انتخاب کرد. احمدی نژاد خوب می داند که این روزها انتخاب رنگ سبز برای هر وسیله ای چه آتشی در کجای نظام برقرار می کند. کتاب را هم می توان دانش در نظر گرفت به معنای عام. کتابی که خطوطش سفید هستند، لزوما چیزی در آن نوشته نشده است. هیچ فرض از پیش پذیرفته شده ای در این کتاب نیست. لوح سفیدی است که باید نوشته شود. ده فرمانی بر آن جک نشده است.
اما کوه را احمدی نژاد مدتی است همراه خود می کشد. از طراحی های انتخاباتی اش گرفته تا مصاحبه های مطبوعاتی اش به عنوان رییس جمهور. خب کوه دماوند نشان چیست؟
کوه آتشفشانی که از دهانه اش گدازه های آتش بیرون می جهد همواره نشان شیطان بوده است. در ادب فارسی هم خانه ی نهایی ضحاک بوده است که ضحاک را در نهایت به آنجا زنجیر کردند. کوه آتشفشانی نشانه ای به آسمان که جایگاه فرشتگان و بهشت است نیست. راه به درون زمین و آتش داغ جهنم دارد. کوه آتشفشان معبر شیطان است به روی زمین. معبر ضدخدایان است. در یونان هم چنین کوهی تاریخچه ای شبیه دارد. در داستان آمده است که زئوس خدای خدایان، پرومته را به کوهی چنین بست و عقابی را مامور کرد که جگرش را هر روز در بیاورد. اما به چه گناهی؟ گناه پرومته چه بود؟ پرومته آتش را (که نماد علم و فناوری است) و تا قبل از آن در انحصار خدایان بود به بشر هدیه داد. تا پیش از این اتفاق بشر همیشه محتاج خدایان بود. برای هر امری باید دست به سوی خدایان و مذهب بلند می کرد. پرومته موهبت آتش را در اختیار بشر گذاشت و از خدا بی نیازش کرد. همان کاری که ابلیس در باغ عدن انجام داد. میوه ی دانش را در اختیار انسان قرار داد. دانش انسان را غره ساخت، طغیان کرد و از بهشت اخراج شد و البته که بازنده ی اصلی این داستان ابلیس بود.
حالا احمدی نژاد به جنگ دستگاه رسمی دین می رود. شیطان می شود. احمدی نژاد آن می شود که لباس لخت پادشاه را نشان می دهد. بزرگ ترین خدمت را به استقرار سکولاریسم در ایران معاصر می کند. لیبرال ترین خودی های نظام هم وقتی دانشگاه تاسیس می کنند یک پسوند و پیشوند اسلامی به آن اضافه می کنند. دانشگاه احمدی نژاد فقط به اسم ایران دل بسته است. احمدی نژاد حتی دل به تاسیس دانشگاهش نبسته است. نظام چه بخواهد و چه نخواهد روند سکولاریزاسیون که احمدی نژاد با تقدس زدودن از تعابیر و مفاهیم مذهبی آغاز کرد، به نقطه ای غیرقابل بازگشت رسیده است.