نه که فکر کنی این عکس کاریکاتور است، لحظه ای خاص را ثبت کرده است تا قیافه اش از آن چه هست ابله تر به نظر برسد. نه، این طور نیست. شک داری فیلم سخنرانی اش را ببین. شک داری اسمش را در گوگل بزن و عکس هایش را ببین. حرف که می زند چشم هایش از حدقه بیرون می زند، بس که با بغض حرف می زند. بس که فریاد می زند. بس که نمی تواند بنشیند، آرام صحبت کند. شاید تقصیر خودش هم نیست. بزرگ شده ی هیات است نه مدرسه. در هیات رشد کرده است جایی که با سعید حدادیان و محمد طاهری قیاس شده است. اگر نمی توانسته به اندازه ی حدادیان داد بزند، مشتری هایش را از دست می داده است -که داده است- و بچه هیاتی ها طوری تنظیم می کردند که بعد از پائین آمدنش از منبر برسند مهدیه. در مدرسه بزرگ نشده است تا مثل جوادی آملی آرام حرف بزند، حرفش آرامش دهد. یاد گرفته است داد بزند. تارهای صوتی اش، چشمانش، رنگ بر افروخته ی صورتش، همه و همه تربیت شده اند تا بتوانند در صحبت هایش فریاد بزنند.
زمانه بر سر جنگ است. جوادی آملی آرام باید از منبر پائین بیاید و امامی کاشانی کم رنگ شود تا هیاتی هایی مثل این و صدیقی پر رنگ شوند. باید هم فریاد بزند. اصلاً بالا آمدنش با فریاد بوده است. باید فریاد بزند. زمانه بر سر جنگ است.
پ.ن:
فکر می کنی بعد از پیروزی باید چه کارش کرد؟ نکند عصبانی شوی و مثل خلخالی چاقو به دست بگیری. بگذار این بدبخت هم زندگی کند. حتی زندگی اش را تامین کند. بگذار زندگی کند، شاید معنی زندگی را بفهمد. شاید بفهمد می توان داد نزد. شاید بفهمد. باید کمک اش کرد. ما روزی پیروز واقعی می شویم که بتوانیم فضایی فراهم کنیم که این هم زندگی را بچشد. باید کمک اش کنیم.
۲ نظر:
The P.N. part was more interesting to me, things change when we do not get people life easily, for any reason, however good it may seem
من جلوی هر انقلابی می ایستم و اگر قرا باشه با انقلاب کاری از پیش بره حاضرم هر کاری بکنم تا جلوش رو بگیرم. من به خاطر تمام کسانی که توی این مدت شهید شدن و زندان رفتند جونم رو کف دستم می ذارم تا نذارم یه انقلاب دیگه اتفاق بیافته، هنوز از انقلاب قبلی دود بلند می شه و ویرانی هاش تا سال ها شاید هم قرن ها جبران نشه!
انقلاب زیر و رو کردن تمام ارزش ها و ضد ارزش هاست. تمدن هایی که الان از صفر بخوان شروع بشن هیچ وقت به نتیجه نخواهند رسید!
ارسال یک نظر