۱۳۹۲ آبان ۱۸, شنبه

چرا باور نمی کنی؟

یک تفاوت عمده ای بین مومنان و «دلیل گرایان» است و آن اینرسی/ثبات* شان در برابر ایده ی جدید است. دلیل گرایان از آنجا که به چیزی ایمان ندارند عموما از ایده ی جدیدی که باور قدیمی شان را به چالش می کشد استقبال می کنند و معمولا راحت از ایده ی قدیم خود دست می کشند، می خندند و می گویند که « ععع ما رو نیگا این همه مدت اشتباه فکر می کردیم. عجب اسگلی بودیم به خدا» و مومنان به ادله ی جدید طرح شده می خندند، مسخره اش می کنند، شبهه اش می نامند، مطمئن هستند که کسی در بین «علما» هست که جوابی دندان شکن برای این «شبهه» داشته باشد و بقین دارند که هیچ تهدیدی از جانبش به ایمان شان وارد نخواهد شد.

این دو مدل رفتاری مختلف است که حتی در یک فرد خاص می تواند بسته به موضوع انتخاب شود. مثلا من در زمینه ی فوتبال از مدل ایمان استفاده می کنم و به پرسپولیس ایمان دارم، حالا قعر جدول هم باشد برای من بهترین است و می دانم روزی به آن بالا برخواهد گشت. همیشه هم روزگار شش-هیچی ها را به خاطر دارم و به هر بی ایمانی یادآوری می کنم. اگر سال قبل هم نتایج مان افتضاح بوده است تقصیر «پرسپولیسی» ها است که آرمانهای پرسپولیس (و علی آقا) را درست پیاده نکردند وگرنه که پرسپولیس زلزله همیشه قهرمان است. همین من مومن به پرسپولیس به علم زیست شناسی که می رسد دلیل گرا می شوم. به مذهب مورمون که می رسد دلیل گرا می شوم، در معبدشان در «سالت لیک سیتی» رو در روی مبلغ می ایستم مودبانه اجازه می گیرم و به اعتقادش توهین می کنم: به نظر خودتان این واقعا احمقانه (ridiculous) نیست که جوزف اسمیت آن کتاب را توی جنگل پیدا کرده باشد؟ و مبلغ مورمون مومن است به آن چه ایمان دارد. به رویم لبخند می زند و می گوید اگر من هم مثل تو ایمان نداشتم به نظرم احمقانه می آمد. فرق من و تو این است که من ایمان دارم... 

 * در انتخاب واژه تعلل کردم که کسی آزرده نشود. قضاوت نمی کنم. می توانی نامش را ثبات فکری بگذاری و ارزش بدانی اش. می توانی هم اینرسی و جمود فکری بدانی و ضد ارزش در نظرش بگیری. قضاوت با خودت. من قاضی نیستم، یک مهندس/فیزیولوژیست هستم!

هیچ نظری موجود نیست: