۱۳۸۸ آبان ۲, شنبه

قمارباز


انسان اولیه* در جنگل قدم می زند. بوته ها تکان می خورند. محل نمی گذارد. بی خیال از کنار بوته ها می گذرد. جلوتر که می رود ببری از میان بوته ها در می آید و انسان که دیده است رفیق قبلی اش را ببر خورده است فرار می کند. ببر که دیده است برای شکار به سرعتی بیشتر از سرعت اجدادش نیاز دارد طی چند هزار سال سرعتش اضافه شده است. در این رقابت ببر برنده می شود.
انسان بعدی که برادرش را ببر خورده است، تکان خوردن بوته که می بیند خیال نمی کند باد میان بوته ها است و این حرکت از باد است. انسان بعدی ببر پنهان لای بوته ها را می بیند. این بار بوته را از دور که می بیند راهش را کج می کند. زحمت زیاد به خودش می دهد، مسیرش را دور می کند تا از کنار بوته های باد در میان نگذرد.
با این کار خودش را نجات داده است. هم زمان در مم نسل های بعدش اش این را کاشته است که هر بوته ای که می جنبد، جانداری پشت اش نشسته است. در ذهن نسل های بعدش اش این را کاشته است که هر پدیده ی ساده می تواند علت های پیچیده داشته باشد. در ذهن نسل های بعدی اش ایمان به چیزهای عجیب و غریب را کاشته است. با همین کار ساده اش چند هزار سال بعد، لکه ای در آسمان را به بشقاب پرنده تبدیل کرده است.
انسان اولیه دو انتخاب داشته است.  می توانسته است اشتباه مثبت یا اشتباه منفی کند. یکی منجر به خورده شدنش توسط ببر می شده است یا کوتاه تر شدن راهش. دیگری منجر به در امان ماندن از خطر ببر و در عوض طولانی تر شدن راه. انسان اولیه لعنتی از همان اول هم تاجر بوده است. چرتکه انداخته است و هزینه فایده حساب کرده است. تصمیم گرفته است زحمت بیشتر را انتخاب کند گیرم هزینه جانبی اش ساختن ببر موهومی از تکان باد بوده باشد.
***
از آقا امام صادق اعتقاد به ذات اقدس حق را پرسیدند. فرمود گیرم آخرتی وجود نداشته باشد، ما چه چیزی از دست داده ایم؟ گیرم آخرتی باشد شما چه چیزی از دست داده اید؟
***
*انسان اولیه در اینجا چیزی از جنس حضرت آدم نیست. گونه ای تکاملی است در سیر انسان شدن.

۱۳۸۸ مهر ۹, پنجشنبه

که چون همه کس گیر شده است وقاحت اش از یاد رفته


در ام.اس.یو لابد مثل بقیه دانشگاه ها، قبل از شروع رسمی سال تحصیلی معمولاً جشن معارفه ای برای دانشجویان ورودی جدید بین المللی می گیرند. در مراسم امسال ما، دومین جلسه ی این معارفه اختصاص داشت به آداب و رسوم نوشتن علمی.
مجری جلسه خانمی بود از دپارتمان رایتینگ دانشگاه. اولین سوالی که بعد از سلام و احوال پرسی و معرفی کردن خودش پرسید این بود که آیا هیچ کدام از شما از کشوری آمده اید که در آن کپی برداری علمی جرم نباشد. همه خندیدند. بعد این خانم جدی شد و گفت خب نه. نخندید. فرهنگ ها فرق دارند شاید کسی از کشوری آمده باشد که در آن، استفاده از متن دیگران در لا به لای متن خود بدون استفاده از کوتیشن مارک و ذکر منبع اشکالی نداشته باشد. اصلاً شاید در فرهنگی آدم ها به گمان شان استفاده از این روش به اعتبار متن بیفزاید.
حرف من این است که شما از کجای دنیا آمده اید بدانید که در ادبیات علمی جهان این کار جرم محسوب می شود. بدانید که اگر در تکلیف کلاسی خودتان هم متن کسی را استفاده می کنید باید در کوتیشن بگذارید و منبع ذکر کنید. سعی هم بکنید که هیچ وقت عین عبارات را به کار نبرید بلکه جمله ها را بازنویسی کنید و شاید چیزی بیشتر از نیم ساعت توضیح داد. لا به لای حرف هایش گفت حتی ممکن است اساتید شما هم چنین اشتباهی کنند یا از شما بخواهند چنین کاری بکنید. بدانید که استادها هم اشتباه می کنند. شما اشتباه نکنید.
***
آن روز من هم جزو کسانی بودم که وقتی آن خانم سوالش را پرسید خندیدم. تا به حال خیال می کردم من از کشوری آمده ام که در آنجا هم کپی برداری علمی جرم است. لااقل همت دکتر قدسی و دیگران که استاد راهنمای عزیز من هم در آن جمع حضور دارد این طور به من القا می کرد. اما انگار در ایران همه چیز عوض شده است. وزیر علوم مان که مقاله تقلبی می دهد و عین خیالش نیست. بعداً یک متنی در می آید که آقای وزیرمی گوید دانشجویم بوده است و من نبوده ام. اگر تو نبوده ای و آن قدر به خودت زحمت بازبینی نداده ای که غلط می کنی اسمت را روی مقاله می چسبانی و ارتقاء هم بابت آن مقاله می گیری. اگر هم تو بوده ای و دانسته ای و داری دانشجویت را قربانی می کنی که اشکالی ندارد، دروغ گویی را خوب یاد گرفته ای. اصلاً همین دروغ گویی رشدت داده است در این دولت و انتخابات و ... غیره.
از این جالب تر آن یکی وزیر لات راه و ترابری است. حرف هایی زده است از جمله تعریف جدیدی برای تقلب علمی آورده است که دوست دارم ببینم این تعریف در کجا وجود دارد: «مجددا تاكيد مي‌كنم كه به مقاله‌اي دزدي اطلاق مي‌شود كه كل مقاله با تغيير نام مصادره به مطلوب گردد.» انگار مجلات علمی و فضای آکادمیک حوزه ی وزارت حضرتش است که با این لحن می گوید مجدداً تاکید می کنم که...
آقای دکتر بهبهانی استاد راهنما تز دکترای رئیس جمهور ایران
این تعریف را شما از کجا استخراج کرده اید؟
در مقاله مراجعی هم که از آن کپی برداری شده معلوم نشده است و بعد با کمال پر رویی می گوید : « لذا تعدد منابع و ماخذ موجب شده است كه اشتباها ذكر نام برخي منابع از قلم بيفتد»
اگر کامران دانشجو پر رویی و دروغگویی را از رئیس جکهور یاد گرفته باشد، گمان کنم این استاد راهنما پر رویی و دروغ گویی را به احمدی نژاد یاد داده است.
***
باید بروم آن خانم دپارتمان رایتینگ را پیدا کنم و بهش بگویم که من از کشوری آمده ام که وزیر علوم من هم کپی برداری علمی می کند. باید بروم پیدایش کنم و بگویم استاد راهنمای رئیس جمهور کشور هم کپی برداری علمی را مجاز می داند. باید بروم برایش بگویم.